جدول جو
جدول جو

معنی کف گرگی - جستجوی لغت در جدول جو

کف گرگی
(کَ فِ / فْ گُ)
یکی از فنون و بندهای کشتی گیری. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کفشگری
تصویر کفشگری
کفاشی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از کف زدگی
تصویر کف زدگی
تصفيقٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از کف زدگی
تصویر کف زدگی
Frothiness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از کف زدگی
تصویر کف زدگی
mousseux
دیکشنری فارسی به فرانسوی
نوعی پرنده ی سفید مهاجر
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از کف زدگی
تصویر کف زدگی
піна
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از کف زدگی
تصویر کف زدگی
泡沫
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از کف زدگی
تصویر کف زدگی
espumoso
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از کف زدگی
تصویر کف زدگی
Schaumbildung
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از کف زدگی
تصویر کف زدگی
جھاگ
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از کف زدگی
تصویر کف زدگی
ফেনা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از کف زدگی
تصویر کف زدگی
ฟอง
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از کف زدگی
تصویر کف زدگی
povu
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از کف زدگی
تصویر کف زدگی
köpüklülük
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از کف زدگی
تصویر کف زدگی
起泡性
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از کف زدگی
تصویر کف زدگی
espumosa
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از کف زدگی
تصویر کف زدگی
קצף
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از کف زدگی
تصویر کف زدگی
거품
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از کف زدگی
تصویر کف زدگی
piana
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از کف زدگی
تصویر کف زدگی
झाग
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از کف زدگی
تصویر کف زدگی
schuimigheid
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از کف زدگی
تصویر کف زدگی
schiumosità
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از کف زدگی
تصویر کف زدگی
пенистость
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از کف زدگی
تصویر کف زدگی
berbusa
دیکشنری فارسی به اندونزیایی